• وبلاگ : طوباي محبت
  • يادداشت : به ياد تو که مي افتم مي افتم...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ممنون از اينکه به وبلاگ ما سر زديد وبلاگ شماهم بسيار زيباست واز مطالب شما بهرمند شديم
    سلام دست گلت درد نکند خيلي قشنگ و عاليست موفق باشيد
    سلام دوست خوبم .... احسنت .... قشنگ بود ....
    منهم وقتي ياد او مي افتم ، ياد تمام خوبيها مي افتم ....
    ولي من ، خستگي را خسته تر از خستگي خواهم کرد ... خستگي را شرمنده ميکنم با صبرم .....
    قشنگ بود
    زيبا بود خيلي
    شرمنده ام آقا ، اما
    آقا تو را گم کرده ام
    صاحب زمان گم کرده ام
    آقا شرمنده ايم از اين همه گناه

    من راه را گم کرده ام ازکاروان ماندم به جا کو آن زنان پارسا

    در راهه سخت وپر خطر ديوي نشسته در کمين دردست او صد رشته خار زنجير ها بر دست وپا

    در حيرتم در حيرتم واديه برزخ ديده ام با دست هاي مهربان روحم کن از عصيان جدا

    بنده علاقه به شعر دارم به همين علت وب شما بهنظرم زيبا جلوه کرد موفق و منصور باشيد

    پاسخ

    شعر زيبايي نوشتيد واقعا عاليه و پر مضمون و تامل برانگيز ممنوناز حضورتون و لطفتون
    سلام عزيزم..وبلاگ خوب و پر محتوايي داري..ممنونم که بهم سر زدي..بازم بيا..التماس دعا..
    سلام دوست عزيز ، به ياد تو که مي افتم ، مي افتم . من متوجه اين موضوع نشدم که چرا وقتي به ياد امام زمانم مي افتم ، مي افتم . درحاليکه بايد نيافتم و حرکت کنم بسوي او و ... البته شايد من اشتباه کرده باشم . لطفا توضيح بديد تا متوجه بشوم . البته شعر زيبايي بود . موفق و مويد باشيد .
    پاسخ

    حق با شماست با ياد او بايد به حرکت افتاد اما اينجا کنايه از شرمندگي در برابر محبت هاي ايشان است و يه جورايي خجالت کشيدن و ... است در برابر وجود با عظمت ايشون و مضمون شعر مي باشد .