|
عبد الله دیصانى که منکر خدا بود خدمت امام صادق علیه السلام رسید و
عرض کرد: مرا به پروردگارم راهنمایى کن .
امام علیه السلام فرمود: نامت چیست ؟
...
دیصانى بدون آنکه اسمش را بگوید برخاست و بیرون رفت .
دوستانش گفتند:
چرا نامت را نگفتى ؟
عبدالله گفت :
- اگر اسمم را مى گفتم که عبدالله است ، حتما مى گفت آنکس که تو
عبدالله و بنده او هستى کیست ؟ و من محکوم مى شدم . به او گفتند: نزد
امام علیه السلام برو و از وى بخواه تو را به خدا راهنمایى کند و از نامت نیز
نپرسد.
عبدالله برگشت و گفت :
- مرا به آفریدگارم هدایت کن و نام مرا هم نپرس .
امام علیه السلام فرمود: بنشین . ناگهان پسر بچه اى وارد شد و در
دستش تخم مرغى داشت که با آن بازى مى کرد.
امام صادق علیه السلام به آن پسر بچه فرمود:
- تخم مرغ را به من بده پسرک تخم مرغ را به حضرت داد.
امام علیه السلام فرمود:
- اى دیصانى ! این قلعه اى که پوست ضخیم دور او را فرا گرفته است و زیر
آن پوست ضخیم ، پوست نازکى قرار دارد و زیر آن پوست نازک ، طلاى روان
و نقره روان (زرده - سفیدى ) مى باشد که نه طلاى روان به آن نقره روان
آمیخته مى گردد. بدین حال است و کسى هم از درون آن خبرى نیاورده و
کسى نمى داند که براى نر آفریده یا براى ماده . وقتى که شکسته مى
شود پرندگانى مانند طاووسهاى رنگارنگ به آن همه زیبایى و خوش خط و
خال از آن بیرون مى آید، آیا براى آن آفریننده نمى دانى ؟
دیصانى مدتى سر به زیر انداخت . سپس سر برداشته و شهادت بر یکتایى
خداوند و رسالت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله داده و گفت : شهادت مى
دهم که تویى رهبر و حجت خدا بر خلق او و اینک از عقیده اى که داشتم ،
توبه مى کنم .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هل تفکرون فی خلق بیض الدجاجه؟
بیض الدجاجة تستر مع القشرة الصلبة
تحت تلک القشرة الصلبة توجد القشرة الخفیفة و تحتها ایضا توجد ذهباً سائلاً و فضة سائلة لا یختلطهما ابداً لا یعرف احداً انها خلق للذکر أم للأنثی و لا یعرف احداً ماذا تخرج منها... طاووساً ملوناً جمیلاً ام سائر الطیور الجمیلة هل توجد لهذة المخلوقات رب و خالق؟ انتم تزعمون لا خالق لهم أم لا؟؟؟؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Have you ever thought about creating an egg
The egg has a thick skin and thin skin inside
And whites and yolks that are not commingle
( do not mix never)
عرض کرد: مرا به پروردگارم راهنمایى کن .
امام علیه السلام فرمود: نامت چیست ؟
...
دیصانى بدون آنکه اسمش را بگوید برخاست و بیرون رفت .
دوستانش گفتند:
چرا نامت را نگفتى ؟
عبدالله گفت :
- اگر اسمم را مى گفتم که عبدالله است ، حتما مى گفت آنکس که تو
عبدالله و بنده او هستى کیست ؟ و من محکوم مى شدم . به او گفتند: نزد
امام علیه السلام برو و از وى بخواه تو را به خدا راهنمایى کند و از نامت نیز
نپرسد.
عبدالله برگشت و گفت :
- مرا به آفریدگارم هدایت کن و نام مرا هم نپرس .
امام علیه السلام فرمود: بنشین . ناگهان پسر بچه اى وارد شد و در
دستش تخم مرغى داشت که با آن بازى مى کرد.
امام صادق علیه السلام به آن پسر بچه فرمود:
- تخم مرغ را به من بده پسرک تخم مرغ را به حضرت داد.
امام علیه السلام فرمود:
- اى دیصانى ! این قلعه اى که پوست ضخیم دور او را فرا گرفته است و زیر
آن پوست ضخیم ، پوست نازکى قرار دارد و زیر آن پوست نازک ، طلاى روان
و نقره روان (زرده - سفیدى ) مى باشد که نه طلاى روان به آن نقره روان
آمیخته مى گردد. بدین حال است و کسى هم از درون آن خبرى نیاورده و
کسى نمى داند که براى نر آفریده یا براى ماده . وقتى که شکسته مى
شود پرندگانى مانند طاووسهاى رنگارنگ به آن همه زیبایى و خوش خط و
خال از آن بیرون مى آید، آیا براى آن آفریننده نمى دانى ؟
دیصانى مدتى سر به زیر انداخت . سپس سر برداشته و شهادت بر یکتایى
خداوند و رسالت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله داده و گفت : شهادت مى
دهم که تویى رهبر و حجت خدا بر خلق او و اینک از عقیده اى که داشتم ،
توبه مى کنم .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هل تفکرون فی خلق بیض الدجاجه؟
بیض الدجاجة تستر مع القشرة الصلبة
تحت تلک القشرة الصلبة توجد القشرة الخفیفة و تحتها ایضا توجد ذهباً سائلاً و فضة سائلة لا یختلطهما ابداً لا یعرف احداً انها خلق للذکر أم للأنثی و لا یعرف احداً ماذا تخرج منها... طاووساً ملوناً جمیلاً ام سائر الطیور الجمیلة هل توجد لهذة المخلوقات رب و خالق؟ انتم تزعمون لا خالق لهم أم لا؟؟؟؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Have you ever thought about creating an egg
The egg has a thick skin and thin skin inside
And whites and yolks that are not commingle
( do not mix never)
نوشته شده در تاریخ شنبه 91/12/5 توسط ساحل صبوری