با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+سکانس اول : مشغول ” بادبادک بازي “بودم که صداي دختر بچه اي توجه ام را جلبيد … ” دست فروشي ” بود که ماموران شهرداري فقط به جرم دست فروشي به دنبال اش مي دويدند … دلم سوخت …
سکانس دوم : مشغول وب گردي بودم …” فردا” راديدم … همان پارک ، اما با دخترکاني مبتذل و محرک! اين بار مامور شهرداري را نديدم که دنبال شان بدود … و باز هم دلم سوخت … وقتي بودکه آن چه ميکردندبه ريا ميکردند.اکنون به آنچه نميکنندريا
+بغضم دوباره راه گلوراگرفته است....
يعني جلوي راز مگوراگرفته است....
اشکم ولي خيانت خود آشکارکرد....
گويا دلم هواي سبوراگرفته است....
جام شکسته ام بفداي سرسبو....
هرتکه نقش صورت اورا گرفته است....
درتيرگي اگرکه قدم ميزند دلم....
ازچشم دل گناه سبوراگرفته است...
بي آبرو ولي چوسه قطره شکسته ام....
اول قدم دلم که وضوراگرفته است...
گرچه زپيچ موي توچيزي نديده ام....
امادلم که رشته موراگرفته است......
کورم ولي هنوز دراين کوچه عطرتست......
دنبال تو دلم رد بو را گرفته است......
از خلوت عباسيه - طوبای محبت
+در زمانهاي قديم كه روستائيان محصولات خود را براي فروش به بازار هفتگي مي آوردند
روزي يك پيرزن روستايي يك سبد از تخم مرغهاي مزرعه خود را براي فروش به بازار آورد.
اما هنوز هيچكدام از تخم مرغها را نفروخته بود كه اسب يك سواركار پايش به سبد خورد
و در نتيجه تمام تخم مرغها شكست. اسب سوار خيلي ناراحت شد و از پيرزن روستايي
پرسيد كه تعداد تخم مرغها چند تا بوده تا او پول آنها را پرداخت كند.پيرزن گفت كه
تعداد
تخم مرغها را نميداند اما وقتي تخم مرغها را 2تا2 تا برميداشت يكي باقي مي ماند 3تا3 تا
برميداشت يكي باقي مي ماند4تا4 تا برميداشت يكي باقي مي ماند5تا5 تا برميداشت
يكي باقي مي ماند6تا6 تا برميداشت يكي باقي مي ماند اما وقتي 7تا7 تا بر ميداشت
چيزي باقي نمي ماند.
اسب سوار تعداد تخم مرغها را محاسبه كرد و پول پيرزن روستايي را پرداخت نمود.
پرسش:تعداد تخم مرغها چند تا بود؟ - طوبای محبت
جوابش ميشه 301.چون بايد عددي پيدا کنيم که مضرب هفت باشه در عين حال يکي کمترش هم بر اعداد 2 و 3 و 4و 5و 6 تقسيم بشه. - ♥ ح. بالايي
+آخر با دستهايي پر از خداحافظي هاي نيمه کاره.... چه بگويم؟
چه بگويم؟
نبودنت را ديده ام و...
چشمهايم هنوز باور نميکنند...
روزي من بود و تنهايي و داستاني در زندگي بي زندگي. نفس و بودني که هيچگاه معنايي جز
روياي مادر نداشت. رازي فرو خفته در شبهاي گريه آلود پدر و آرزوي مادر و باز هم بودن. با هم بودن. بي هم بودن. سکوت بود و نگاهي معصومانه که بايد دريچه اي ميشد براي روياي زيباي زندگي که نشد
و شد قابي خالي براي هر کلام از معناي بي مفهوم زندگي و آغوشي سرد.
من بودم و تنهايي - طوبای محبت
و تو مي روي و من فرو مي روم..و تو همچنان مي روي و من همچنان فرو مي روم - !@سروش@!
وقتي به ياد تو مي افتم عجيب بر زمين مي افتم از نفس افتاده ام ديگر پلاکت را دفن کردم اما رسمو عشقت را ميبينم که هر روز زير پوتين هاي مردم شهر لگد کوب ميشود ودفن ميگردد حرمت چادر مادرت زهرا را به ظاهر گلشيفته هاي به باطن خود شيفته در دنيا با افتخار به تمسخر ميگيرند اري چه بگويم.... - اواز قطره