پيام
+
آري خيالِ بي تو شدن مي کُشد مرا
بي تو هوايِ سردِ سخن مي کشد مرا
تنهــا گلِ بهــاريِ در اين چمـن تويي
بي تو ، گل و بهار و چمن مي کشد مرا
از بـس بسوز نـالـه زدم در فـراقِ تو
آخـر فغـان و نـالـه ي مـن مي کشد مرا
پــايِ نگـينِ سرخِ لـبت در رکـابِ دل
بي تـو عقيـقِ سرخِ يـمن مـي کشد مرا
بي تـو مــرا بقيمـتِ ارزان خريده اند
ايـن بيـع و اين بهاء و ثـمـن، مي کشد مرا

פֿواهر کوچيکہ
91/6/19
طوبای محبت
خشکيدم از حکايتِ اين فصلِ برگ ريز
در اين خـزان ، جـوانـه زدن مـي کشد مرا
آنقدر عِطرِِ نابِ تو بر دل نشسته است
حتـي خيـــالِ مُـشکِ خُتـن مـي کشد مرا
زين پس مرامِ(( بي تو )) سرودن حرام شد
وقتـي خيـالِ بي تو شدن ، مي کشد مرا
محسن شاهسواران
اواز قطره
السلام علي مولانا الغريب الامام المهموم