پيام
+
از خيمه با اشک روانش داشت مي ديد:
از پيش چشمانش روانش داشت مي رفت
از ظهر، تشييع ستاره… ماه…حالا
خورشيد هم از آسمانش داشت مي رفت
روي عکس کليک کنيد

غزل صداقت
91/6/19
Adam Barfi
واي توروخدا ديگه از اين فيدا نزنيد دلم کنده شد!!!
حوالي نور
واي...
طوبای محبت
خداحافظ برادرجان حسينم .......... منم زينب که اندر شور و شينم
Adam Barfi
کجا ميخواي بري؟؟چرااا منو نميبرييييي؟؟؟داداش،اين دم آخريييي چقد...شبيه مادرييي.......
اواز قطره
سري بر نيزه مي بينم تني بر خاک روز و شب...
به سينه محرم اسرار گودال کسي باشم...
سر و روي امام ني سوارم بس که مجروح است...
نمي خواهم دگر جوياي احوال کسي باشم...
طوبای محبت
نه حالي مانده در حالم نه عيدي مانده در عالم....
چگونه با چنين منوال خوشحال کسي باشم ...........
هدي-5
بايد جوابتو ... با نفسم بدم ... بدون من نرو ... تو رو ، به کي قسم بدم ؟ قرارمون چي شد ؟ که بي قرار هم باشيم .. هر چي که پيش اومد ... بايد ... کنار هم باشيم ...
طوبای محبت
از ظهر، تشييع ستاره… ماه…حالا
خورشيد هم از آسمانش داشت مي رفت