|
این است قیام اربعین امام حسین ع:
ایران از فرودگاه بغداد 146 هزار نفر
ایران از فرودگاه نجف 127 هزار نفر
ایران از مرز شلمچه 57 هزار نفر
ایران از مرز خسروی 35 هزار نفر
هند به فرودگاه بغداد 53 هزار و 840 نفر
هند به فرودگاه نجف 37 هزار و 757 نفر
پاکستان به فرودگاه بغداد 168 هزار و 340 نفر
پاکستان به فرودگاه نجف 220 هزار و 354نفر
پاکستان از مرز خسروی 4 هزار و 870 نفر با اتوبوس
آمریکای لاتین به فرودگاه بغداد 8 هزار و 452 نفر
آمریکای لاتین به فرودگاه نجف 3 هزار و 249 نفر
اتحادیه اروپا به فرودگاه بغداد 365 هزار نفر
اتحادیه اروپا به فرودگاه نجف 231 هزار نفر
اسکاندیناوی به فرودگاه بغداد 68 هزار و 439 نفر
اسکاندیناوی به فرودگاه نجف 56 هزار و 345 نفر
ترکیه به فرودگاه بغداد 45 هزار و 356 نفر
ترکیه به فرودگاه نجف 34 هزار 876 نفر
لبنان به فرودگاه نجف 23 هزار و 654 نفر
لبنان به فرودگاه نجف 23 هزار و 654 نفر
تاجیکستان به فرودگاه بغداد 185 هزار و 432 نفر
تاجیکستان به فرودگاه نجف 165 هزار و 743 نفر
آذربایجان به فرودگاه نجف و 139 هزار و 472 نفر
آذربایجان به فرودگاه بغداد 132 هزار و 654 نفر
مغرب عربی به فرودگاه نجف 5 هزار و 436 نفر
مغرب عربی به فرودگاه بغداد 14 هزار و 239 نفر
امارات، عمان، کویت و قطر به فرودگاه بغداد 65 هزار و 745 نفر
امارات، عمان، کویت و قطر به فرودگاه نجف 34 هزار و 245 نفر
بحرین به فرودگاه بغداد 35 هزار و 658 نفر
بحرین به فرودگاه نجف 54 هزار و 673 نفر
روسیه به فرودگاه بغداد 1 هزار و 239 نفر
روسیه به فرودگاه نجف 873 نفر
ورود زائران از مرز سفوان به عراق 19 هزار و 396 نفر
زائران از کشورهای اندونزی، مالزی و تایلند به فرودگاه بغداد 3 هزار و 426 نفر
زائران از دیگر کشورها به صورت متفرقه 246 هزار و 765 نفر
آمار کلی زائرین نیز نزدیک به 18 میلیون 453 هزار و 614 نفر میباشد.
علاوه بر این دفتر رسانه 2 حرم مقدس کربلا اعلام کرده است که تا روز اربعین یعنی سهشنبه در عراق آمار زائران به 20 میلیون و 700 هزار
نفر برسد.
تو نمازخونه دانشگاه داشتم سجاده آماده میکردم برای نماز، همین که چادر مشکی را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم گفت: این
همه خودت را بقچه پیچ میکنی که چی؟
برگشتم به سمت صدا، دختری را دیدم که در گوشه ی نمازخانه نشسته بود.
پرسیدم: با منی؟
گفت: بله با توام و همهی بیچارههای مثل تو که گیر کردهاید توی افکار عهد عتیق! اذیت نمیشوی با این پارچهی دراز دور و برت؟ خسته
نمیشوی از رنگ همیشه سیاهش؟
تا آمدم حرف بزنم گفت: نگاه کن ببین چقدر زشت می شوی، چرا مثل عزادارها سیاه میپوشی؟ و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من.
خندیدم و گفتم: چقدر دلت پُر بود دوست من! هنوز اگر حرف دیگری مانده بگو.
خنده ام را که دید گفت: نه! حرف زدن با شماها فایده ندارد.
گفتم: شاید حق با تو باشد عزیزم. پرسیدم ازدواج کردی؟ گفت: بله.
گفتم: من چادر را دوست دارم. چادر؛ مهربانیست.
با سرزنش نگاهم کرد که یعنی تو هم مثل بقیه ای…
گفتم؛ چادر سر میکنم، به هزار و یک دلیل. یکی از دلایل چادر سر کردنم حفظ زندگی توست.
با تعجب به چهره ام نگاه کرد.
پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟
گفت: فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.
گفتم خوب؛ خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مردها میگوید؛ غض بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید.
تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر. این تکالیف مکمل هماند، یعنی اگر مردی غض بصر نداشت و زل زد به من، پوشش من
باید مانع و حافظ او باشد و من اگر حجاب درست و حسابی نداشتم، غض بصر مرد و کنترل نگاهش باید مانع و حافظ من باشد.
همسر تو، تو را “دید”، کشش ایجاد شد و انتخابت کرد. کجا نوشته شده است که همسرت نمیتواند از تماشای زنانی غیر از تو لذت ببرد،
وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه است؟
گفت: خوب… ما به هم تعهد دادیم.
گفتم: غریزه، منطق نمیشناسند، تعهد نمیشناسد. چه زندگی ها که به چشم خودم دیدم چطور با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت.
من چادر سر میکنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد و نگاهش را کنترل نکرد، زندگی تو به هم نریزد، همسرت نسبت به تو
دلسرد نشود، محبت و توجهاش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادری
که بیشتر شبیه کوره است از گرما هلاک میشوم، زمستانها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه میشوم،
بخاطر حفظ خانه و خانوادهی تو.
من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیباییهایم دارم. من هم دوست دارم تابستانها کمتر عرق بریزم، زمستانها راحتتر توی
کوچه و خیابان قدم بزنم. من روی تمام این علاقهها خط قرمز کشیدم، تا به اندازهی سهم خودم حافظ گرمای زندگی تو باشم.
سکوت کرده بود.
گفتم؛ راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان جامعهام با موهای رنگ کردهی پریشان و صد جور
جراحی زیبایی فک و بینی و کاشت گونه و لب و آنچه نگفتنیست، چشمهای همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.
حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟
بعد از یک سکوت طولانی گفت؛ هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم؛
راست می گویی…
"من چادر را دوست دارم. چادر؛ مهربانیست"
حامیان حجاب اسلامی